دانشنامه عمومی
این برهان را نخستین بار ایمانوئل کانت مطرح نموده است. کانت عقل آدمی را به عقل نظری و عملی تفکیک می کرد. او عقل نظری را از اثبات وجود خدا ناتوان دانست، اما هم زمان اثبات خدا را با استفاده از عقل عملی ممکن اعلام نمود.
مفروضات:
• جنبه هایی از اخلاق وجود دارد.
• توضیح علت وجود اخلاق، به بهترین وجه با پذیرش وجود خدا ممکن است.
باور به وجود خدا، بهترین توضیح برای مشاهدات ما دربارهٔ وجود اخلاق است.
• عقل انسان به دو بخش نظری و عملی تقسیم می شود.
• عقل عملی انسان را موظف به تلاش جهت رسیدن به برترین خیر می کند.
• برترین خیر شامل دو مؤلفهٔ فضیلت کامل و سعادت کامل است. فضیلت کامل عبارتست از: تطبیق کامل اراده و اخلاق که علت سعادت است.
• سعادت کامل عبارتست از: برآوردن امیال طی عمر که معلول فضیلت است.
• هر وظیفه ای تنها در صورتی بر دوش موظف است که موظف توانایی انجام آن وظیفه را داشته باشد. ( اصل اخلاقی )
• مهیا کردن شرایط جهان خارج برای رسیدن به برترین خیر، از عهدهٔ انسان خارج است.
نتیجه از مفروضات:برای ایجاد سعادت باید خالقی را برای طبیعت فرض کرد تا بتواند این هماهنگی را برقرار سازد که این خالق، همان خداست.
تقریری که آلفرد ادوارد تیلور، فیلسوف بریتانیایی از این برهان در کتاب آیا خدا هست؟ ارائه می دهد، نامشروط بودن وظیفهٔ اخلاقی را نشان دهندهٔ مرجعیتی متعالی به عنوان وضع کنندهٔ آن دانسته است. تیلور می گوید که تجربهٔ ما از داوری های اخلاقی نشان می دهند که این موارد تنها به این دلیل که از موجودی عظیم الشاًن صادر شده اند، اصالت دارند؛ از این رو ندای وجدان گواهی واقعی بر وجود خداوند است.
هیستینگر رشدال در کتاب نظریهٔ خیر و شر بر این باور است که هر قدر افراد بر سر یک داوری اخلاقی خاص اختلاف نظر داشته باشند، در این شک ندارند که در داوری های اخلاقی چیزی وجود دارد که به طور مطلق درست یا نادرست است. اما به این دلیل که در باب ارزشهای اخلاقی اختلاف نظر وجود دارد، باید این آرمان ناشی از ذهنی برتر باشد؛ و این همان ذهنی است که کل واقعیات از آن نشاًت گرفته و به واسطه آن تدبیر می شوند.