بالضروره

لغت نامه دهخدا

( بالضرورة ) بالضرورة. [ بِض ْ ض َ رَ ] ( ع ق مرکب ) ( از: ب + ال + ضروره ) بطور ضرورت. بطور لزوم. بطور حاجت. ( ناظم الاطباء ). ضرورةً. و رجوع به ضرورت شود.

فرهنگ فارسی

ناچار ناگریز لاجرم بطورلزوم : (( واحتمال دارد که سلاطین دکن بالضره باتفاق متوجه شوند ...
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اعداد فال اعداد فال تاروت فال تاروت فال کارت فال کارت فال سنجش فال سنجش