حاقه

لغت نامه دهخدا

( حاقة ) حاقة. [ حاق ْ ق َ ] ( ع اِ ) بلای ثابت. ج ، حَواق . ( منتهی الارب ). || قیامت. ( منتهی الارب ) ( دهار ). رستخیز،سمیت بذلک لأن فیها حواق الامور او یحق لکل قوم عملهم : الحاقة ما الحاقة و ما ادریک ما الحاقة. ( قرآن 1/69-3 ) ( منتهی الارب ). || رجل حاقةالرجل ؛ مرد کامل در مردی. مردِ مرد. ( منتهی الارب ). مانند حاق الرجل. || رجل حاقةالشجاع ؛ مرد کامل در دلاوری. ( منتهی الارب ). مانند حاق الشجاع.

فرهنگ عمید

شصت ونهمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۵۲ آیه.

فرهنگ فارسی

بلای ثابت قیامت رستخیز
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم