فروگذاشت که در لغت به معنای فروگذاشتن یا فروگذار کردن است، به عملی اطلاق میشود که در آن فرد از انجام کاری امتناع میورزد یا از پرداختن به آن خودداری میکند. این واژه ریشه در مفهوم عدم انجام وظیفه یا مسئولیتی دارد که بر عهده فرد گذاشته شده است. در واقع، فروگذاشت کردن به معنای ترک فعل یا عدم اقدام در زمان یا موقعیت مقتضی است. در زبان فارسی، این واژه میتواند ابعاد معنایی گوناگونی داشته باشد. از یک سو، ممکن است به معنای بیتوجهی به امری مهم یا اولویتبندی نکردن آن باشد. از سوی دیگر، میتواند به مفهوم چشمپوشی عامدانه از یک حق یا فرصت نیز اشاره داشته باشد. در متون حقوقی و اداری، این اصطلاح اغلب در مواردی به کار میرود که فرد یا سازمانی از انجام وظایف قانونی یا اداری خود سر باز زند و این امر پیامدهایی را به دنبال داشته باشد. درک دقیق این مفهوم و تبعات ناشی از آن، در موقعیتهای مختلف زندگی فردی و اجتماعی اهمیت بسزایی دارد. اجتناب از فروگذاشت کردن در امور، چه در حوزه شخصی و چه در مسئولیتهای اجتماعی و شغلی، نشاندهنده تعهد، دقت و پایبندی به وظایف است. بنابراین، بازنگری در عملکرد و تلاش برای پرهیز از هرگونه کوتاهی یا عدم انجام وظایف، امری ضروری برای دستیابی به موفقیت و حفظ اعتبار محسوب میشود.
فروگذاشت
لغت نامه دهخدا
- فروگذاشت کردن؛ نپرداختن به کاری و خودداری از انجام آن: فروگذاشت نمی کنم در باب او. ( تاریخ بیهقی ). امیرالمؤمنین فروگذاشت نمی کند مصلحت خلافت را. ( تاریخ بیهقی ). رجوع به فروگذاشتن شود.
|| ( اصطلاح موسیقی ) فروداشت. مقابل برداشت. رجوع به فروداشت شود.
فرهنگ معین
فرهنگ فارسی
ویکی واژه
عفو، گذشت.
جمله سازی با فروگذاشت
دادم ندادیم چو دین بردی و داد خواستم وه که فروگذاشتی شیوه دین و داد را
حکایتِ شبِ هجران فروگذاشته بِهْ به شکرِ آن که برافکند پرده روزِ وصال