لغت نامه دهخدا
بالس. [ ل ِ ] ( اِخ ) ناحیتی است ( از حدود خراسان ) اندر میان بیابان ، جایی بسیار کشت و برز و کم نعمت است و اندر وی شهرهاست چون سفنجایی ، کوشک ، سیوی. ومستقر امیر شهر کوشک است. ( حدود العالم ). رخج اقلیمی است بین زمین داور و بین بالس. ( اصطخری ص 244، نقل از حاشیه تاریخ سیستان ص 31 ). از شرح اخیر پیداست که این موضع در مغرب افغانستان کنونی واقع بوده است.
بالس. [ ] ( اِخ ) شهرکی از تبت که در قدیم از چین بود. ( حدود العالم ).