تشت زر

لغت نامه دهخدا

تشت زر. [ ت َ ت ِ زَ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از آفتاب جهانتاب. ( برهان ) ( آنندراج ). تشت زرین. آفتاب. ( فرهنگ رشیدی ) ( ناظم الاطباء ) :
مگر روز قیفال او راند خواهد
که تشت زر ازشرق رخشان نماید.سراج الدین سکزی ( از انجمن آرا ).|| تشتی از طلا. و رجوع به طشت زر شود.

فرهنگ فارسی

کنایه از آفتاب جهانتاب تشت زرین
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چوب فال چوب فال پی ام سی فال پی ام سی فال تماس فال تماس فال کارت فال کارت