بلژ

لغت نامه دهخدا

بلژ. [ب ِ ] ( اِخ ) در تاریخ قدیم ، مردمی در گُل شمالی ، که اصلاً از سلتها بودند، و در ناحیه ای که حالیه بلژیک ، لوگزامبورگ ، شمال شرقی فرانسه ، قسمتی از جنوب هلند وقسمتی از غرب آلمان را تشکیل میدهد سکنی داشتند. این قوم به دو شعبه تقسیم شدند، یک شعبه نورماندی و آرموریک را تصرف کردند و شعبه دیگر بریتانیای کبیر را. ( از دایرةالمعارف فارسی ) ( از فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ فارسی

قومی از گل شاخه ای از سلت که در ناحیه سون دوب و لمان مستقر شده و به دو شعبه تقسیم گردیدند : یک شعبه نور ماندی و آرموریک را تصرف کردند و شعبه دیگر بریتانیای کبیر را .
در تاریخی قدیم مردمی در گل شمالی بودند که اصلا از سلتها بودند و در ناحیه ای که حالیه بلژیک لوگزامبورگ شمال شرقی فرانسه قسمتی از جنوب هلند و قسمتی از غرب آلمان را تشکیل میدهد سکنی داشتند ٠ این قوم به دو شعبه تقسیم شدند یک شعبه نوورماندی و آرموریک را تصرف کردند و شعبه دیگر بریتانیای کبیر را ٠

دانشنامه آزاد فارسی

بِلْژ (Belgae)
(یا: بِلْگای) نامی که نویسندگان رومی به ساکنان گُل، در شمال رودهای سن و مارن، اطلاق می کردند. آنان مغلوب سِزار شدند (۵۷پ م). بسیاری از بِلژها در قرن ۲پ م در جنوب شرقی انگلستان ساکن شدند. آثار باقی مانده از بلژها در بریتانیا عبارت اند از سکه های ضرب شده در گُل، ظروف سفالین ساخته شده با چرخ کوزه گری، و بسیاری از زیباترین آثار هنر سلتیدر عصر آهن است. نام بلژیک از این قوم گرفته شده است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم