لغت نامه دهخدا
ده بالا. [ دِه ْ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان میمند بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد. واقع در 35هزارگزی شمال خاور فیروزآباد. سکنه آن 898 تن و آب آن از چشمه و قنات است. این قریه را علیا نیز گویند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).
ده بالا. [ دِه ْ ] ( اِخ ) دهی است از بخش کنگاور شهرستان کرمانشاهان. واقع در 13هزارگزی شمال خاوری کنگاور. سکنه آن 118 تن می باشد. آب آن از رود سیاه گر و خرم رود. راه آن اتومبیل رو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
ده بالا. [ دِه ْ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان درختنگان بخش مرکزی شهرستان کرمان. واقع در 30هزارگزی شمال خاوری کرمان. دارای 450 تن سکنه است. آب آن از قنات تأمین می شود. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).
ده بالا. [ دِه ْ ] ( اِخ ) دهی است از بخش خرقان شهرستان ساوه. آب آن از قنات و سکنه آن 117 تن می باشد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).
ده بالا. [ دِه ْ ] ( اِخ ) مرکز دهستان ده بالا بخش خاش شهرستان زاهدان. واقع در 25هزارگزی خاور خاش. سکنه آن 215 تن می باشد. آب آن از قنات وراه آن فرعی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).
ده بالا. [ دِه ْ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان رمشک بخش کهنوج شهرستان جیرفت. واقع در 145هزارگزی جنوب خاوری کهنوج. سکنه آن 150 تن می باشد. آب آن از رودخانه تأمین می شود. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).
ده بالا.[ دِه ْ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان خنامان شهرستان رفسنجان. واقع در 55هزارگزی رفسنجان. سکنه 101 تن و آب آن از قنات است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).
ده بالا. [ دِه ْ ] ( اِخ ) یکی از دهستانهای کوچک نه گانه بخش راین از شهرستان زاهدان. این دهستان در شمال خاوری خاش واقع و آب مشروب دهستان از قنات و چشمه تأمین می گردد. از 12 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمعیت آن در حدود 3000 تن است و طایفه شهنوازی در آن ساکن هستند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).
ده بالا. [ دِه ْ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان نمداد بخش کهنوج شهرستان جیرفت. واقع در 100هزارگزی شمال خاوری کهنوج. سکنه آن 100 تن می باشد. آب آن از قنات تأمین می شود. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).