بغ کردن

لغت نامه دهخدا

بغ کردن. [ ب ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) در تداول عامه خشمگین نشستن. چون بت با کبر و مناعت ساکت نشستن. عبوس بودن. ترشروی بودن. درهم کشیدن چهره.

فرهنگ معین

(بُ. کَ دَ ) (مص ل . ) عبوس شدن ، ترشرو شدن .

فرهنگ فارسی

( مصدر ) عبوس شدن پژمان و ترشرو بودن چهره در هم کشیدن .

ویکی واژه

عبوس شدن، ترشرو شدن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال تماس فال تماس فال ای چینگ فال ای چینگ فال فنجان فال فنجان