زیان زده

لغت نامه دهخدا

زیان زده. [ زَ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) متضرر. مغبون. خاسر. غبن. ذوهزارات. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). خسارت کشیده در داد و ستد و تجارت و معامله. ( ناظم الاطباء ) :
ز عدل و داد تو اندر همه ولایت تو
زیان زده نشد از هیچ گرگ هیچ شبان.فرخی.من نه برانم که تو زیان زده باشی
جمله زیان بر من است ، سودتو بردار.سوزنی.اگر این امرود را با تو نمی دادم زیان زده می شدی. ( انیس الطالبین بخاری ص 100 ). خلق ماخان بواسطه تو زیان زده شده اند. ( انیس الطالبین ایضاً ص 109 ). رجوع به زیان و دیگر ترکیبهای آن شود.

فرهنگ فارسی

متضرر مغبون
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال فرشتگان فال فرشتگان فال انبیا فال انبیا فال نوستراداموس فال نوستراداموس