رضاه

لغت نامه دهخدا

( رضاة ) رضاة. [ رُ ] ( ع ص ) ج ِ راضی. ( از ناظم الاطباء ). ج ِ راض. ( منتهی الارب ). ج ِ راضی. مرد خشنود. ( آنندراج ). رجوع به راضی شود. || ج ِ رَضی . ( از منتهی الارب ). رجوع به رضی شود.

فرهنگ فارسی

جمع راضی مرد خشنود
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال میلادی فال میلادی فال ارمنی فال ارمنی فال چای فال چای فال تک نیت فال تک نیت