لغت نامه دهخدا
تاج الدوله. [ جُدْ دُ ل َ ] ( اِخ ) ابن اسکندر، دومین مرد سلسله بنی اسکندر از خاندان پادوسبانان طبرستان وی از 881 هَ. ق./ 1453 م. تا 897 هَ. ق. / 1476 م. حکومت کرد. ( رجوع به سفرنامه مازندران و استراباد رابینو ص 146 و 144 و رجوع به التدوین شود ).
تاج الدوله. [جُدْ دُ ل َ ] ( اِخ ) ابن ملک بیستون بن گستهم بن تاج الدوله زیاد و برادر کیومرث بن بیستون از امراء مازندران. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 333 و 591 شود.
تاج الدوله. [ جُدْ دُ ل َ ] ( اِخ ) ابوالحسن علی بن عیسی از بزرگان دولت عباسی بود و خلیفه الراضی باﷲ به وی پیشنهادوزارت کرد و او بدلیل کهولت و ضعف مزاج از پذیرفتن آن سرباز زد و قرار بر این شد که برادرش ابوعلی عبدالرحمن بن عیسی وزارت خلیفه را عهده دار شود و تاج الدوله در کار وزارت نظارت داشته باشد. و نیز هنگامی که المتقی اﷲ اجل را نزدیک دید از تاج الدوله خواست تا وزارتش را بپذیرد وی باز بعلت کبرسن از قبول آن سر باز زد و برادرش را برای این کار توصیه کرد. وی بسال 330 هَ. ق. درگذشت. رجوع به الاوراق صولی ص 4، 65، 66،81،83، 187، 203، 230، و رجوع به علی بن عیسی شود.
تاج الدوله. [ جُدْ دُ ل َ ] ( اِخ ) تتش بن الب ارسلان برادر ملکشاه سلجوقی. وی در سال 471 هَ. ق. بر حلب و دمشق مستولی شد:... در سنه احدی و سبعین و اربعمائه تاج الدوله تتش بن الب ارسلان حلب و دمشق را فتح کرد و از جانب مصر اقسیس خوارزمی بحرب تتش مبادرت نموده تتش بروی ظفر یافت وسپاه مصر منهزم گشته اقسیس بملازمت تتش شتافت و پس از روزی چند تتش آثار نفاق در حرکات و سکنات اقسیس مشاهده کرده در چاشتگاه عید او را بقتل رسانید و در سنه تسع و سبعین و اربعمائه سلطان ملکشاه به حلب شتافته تتش از صولت برادر توهم نموده روی گریز به وادی آورد و سلطان ملکشاه قسیم الدوله را در حلب حاکم ساخته بطرف بغداد نهضت کردوتتش بعد از فوت ملکشاه فی سنه ست و ثمانین و اربعمائه نوبت دیگر بدیار شام شتافت و قسیم الدوله از حلب پیش تتش رفته غاشیه اطاعتش بردوش گرفت و چون خاطر تتش از ضبط بلاد شام فارغ گردیدلشکر به نصیبین کشید و آن بلده را قهراً و قسراً گرفته دست بقتل و غارت برآورد آنگاه بموصل شتافته ابراهیم عقیلی که در آن اوان از قبل عباسیان حاکم موصل شده بود با سی هزار کس بمقابله و مقاتله تتش قیام نمود و بعد از استعمال آلات پیکار لشکر ابراهیم روی بصوب فرار آورده خدمتش بر دست تتش اسیر شد و تتش او را حبس کرد و مدت حیات ابراهیم در آن محبس بنهایت انجامید و بعد از این فتوحات تتش وفات یافته... ( حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 549 ). رجوع به اخبار الدولة السلجوقیه ص 71 و 72 و تاریخ گزیده ص 446 و ص 480 و 481 شود.