سبوح زن

لغت نامه دهخدا

سبوح زن. [ س ُ / س َب ْ بو زَ ] ( نف مرکب ) در ابیات زیر کنایه از ملائکه است :
سبوح زنان عرش پایه
از نور تو کرده عرش سایه.نظامی.زآه سبوح زنان راه صبوحی بزنند
دیو را ره زدن روح چه یارا بینند.خاقانی ( دیوان ، عبدالرسولی ص 90 ).

فرهنگ فارسی

در ابیات زیر کنایه از ملائکه است : سبوح زنان عرش پایه از نور تو کرده عرش سایه نظامی ز آه سبوح زنان راه صبوحی بزنند دیو را ره زدن روح چه یارا بینند دیوان خاقانی چاپ عبدالرسولی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال لنورماند فال لنورماند فال نخود فال نخود فال راز فال راز فال میلادی فال میلادی