داراب نامه
دانشنامه آزاد فارسی
دانشنامه اسلامی
گزارنده (مؤلف) این اثر که در میان قرن هشتم و نهم می زیست، این داستان کهن را در حفظ داشت و آن را برای گروهی می خواند (املا می کرد) و کاتبی به نام محمود دفتر خوان آن را می نوشت. نسخه خطی این کتاب در ذی الحجه 887 هجری نوشته شده است. راوی یا گزارنده داستان، چند جا آشکارا نام خود را باز می گوید، اما در بیشتر جاها از خود به نام «راوی این داستان غریب»، «مؤلف داستان و گزارنده سخن»، «مؤلف اخبار»، «مؤلف اخبار و گزارنده داستان»، «راوی داستان»، «راوی این قصه» و «مؤلف اخبار و مقرّر این کتاب و مورخ این تاریخ» یا «گوینده داستان کهن» یاد می کند و همه جا عبارت هایی را مانند «روایت کند»، «گوید» و «چنین گوید»، باز می نویسد.
این نثر پرارزش فارسی، به رغم گستردگی اش کامل نیست، بلکه پاره ای از داستان دلاویز اصلی به شمار می رود. باری، آن را سندی می توان شمرد که برای روشن کردن تاریخ داستان سرایی در ایران و دگرگونی های این فن به کار می آید. داستان داراب نامه، از دید لغوی، دستوری، تاریخی و مردم شناختی، بسیار سودمند است و به رغم، داستان های سده های بعدی، صحنه ها را به دقت فراوان توصیف می کند و از رویدادهای خُرد نیز سخن می گوید؛ چنان که با خواندنش از چگونگی لشکر آرایی و میدان داری و شیوه نواختن کوس جنگ و چند و چون جنگ افزارها و وسایل عیاران و شگفتی آفرینی های جادویان، آگاهی کاملی می توان به دست آورد.
سازنده داستان های این کتاب، پیوسته عاطفه خواننده اش را برمی انگیزد و آن گاه که در سراشیبی ناامیدی و اندوه است، او را به اوج امید و شادمانی فرامی برد. متن داراب نامه، به شش دفتر بخش شده است و پاره های داستان در این بخش ها گنجانده شده اند.
درون مایه داراب نامه، دل چسب و دل انگیز و از رویدادهای قهرمانی و جنگی و عشقی پر است. قهرمانان اصلی این رویدادها، داراب و فیروز شاه و فرخ زاد از نسل رستم و ده ها پهلوان ایرانی دیگر و دسته ای از عیاران و جوان مردان ایرانند. آنان مردمانی راست گو، دادگر، پاک نهاد و آزاده و دلاور و بی باک و دین دار و شکست ناپذیر و فروتن و دشمنانشان، انسانهایی پست و فریب کار و ترسو و ستم گرند.
[ویکی فقه] داراب نامه (کتاب). داراب نامه داستانی قهرمانی و بسیار شیرین در باره داراب ، پادشاه کیانی و پسر داستانی او، فیروز شاه است.
این کتاب، از متن های شیوا و پر ارزش نثر فارسی بر پایه روایات کهن ایرانی به شمار می رود که دو تحریر از آن وجود دارد. این تحریر از آن داستان گزاری شهیر به نام بیغمی است. داراب، پسر بهمن پسر اسفندیار، پسر گشتاسپ از پادشاهان پایانی سلسله داستانی کیانی است که در باره او در ادبیات پهلوی و پس از آن، داستان های پرآوازه ای مانند « دارا و بت زرین » در ادب پهلوی به عربی وجود دارد. این داراب که در داستان های ملی، فرزند بهمن و همای چهرآزاد است، پدر دارای دارایان، آخرین پادشاه کیانی بود، اما در این داستان، فرزند او «دارا» نیست، بلکه فیروز نامیده می شود. این کتاب، داستان فارسی همین فیروز شاه است و از همین روی، «فیروزنامه» باید خوانده شود؛ زیرا بیشتر به سخن در باره فیروز (پسر داراب) می پردازد.گزارنده (مؤلف) این اثر که در میان قرن هشتم و نهم می زیست، این داستان کهن را در حفظ داشت و آن را برای گروهی می خواند (املا می کرد) و کاتبی به نام محمود دفتر خوان آن را می نوشت. نسخه خطی این کتاب در ذی الحجه ۸۸۷ هجری نوشته شده است. راوی یا گزارنده داستان، چند جا آشکارا نام خود را باز می گوید، اما در بیشتر جاها از خود به نام «راوی این داستان غریب»، «مؤلف داستان و گزارنده سخن»، «مؤلف اخبار»، «مؤلف اخبار و گزارنده داستان»، «راوی داستان»، «راوی این قصه» و «مؤلف اخبار و مقرر این کتاب و مورخ این تاریخ» یا «گوینده داستان کهن» یاد می کند و همه جا عبارت هایی را مانند «روایت کند»، «گوید» و «چنین گوید»، باز می نویسد.
ساختار کتاب
این نثر پرارزش فارسی، به رغم گستردگی اش کامل نیست، بلکه پاره ای از داستان دلاویز اصلی به شمار می رود. باری، آن را سندی می توان شمرد که برای روشن کردن تاریخ داستان سرایی در ایران و دگرگونی های این فن به کار می آید. داستان داراب نامه، از دید لغوی، دستوری، تاریخی و مردم شناختی، بسیار سودمند است و به رغم، داستان های سده های بعدی، صحنه ها را به دقت فراوان توصیف می کند و از رویدادهای خرد نیز سخن می گوید؛ چنان که با خواندنش از چگونگی لشکر آرایی و میدان داری و شیوه نواختن کوس جنگ و چند و چون جنگ افزارها و وسایل عیاران و شگفتی آفرینی های جادویان، آگاهی کاملی می توان به دست آورد.سازنده داستان های این کتاب، پیوسته عاطفه خواننده اش را برمی انگیزد و آن گاه که در سراشیبی ناامیدی و اندوه است، او را به اوج امید و شادمانی فرامی برد. متن داراب نامه، به شش دفتر بخش شده است و پاره های داستان در این بخش ها گنجانده شده اند.
گزارش محتوا
درون مایه داراب نامه، دل چسب و دل انگیز و از رویدادهای قهرمانی و جنگی و عشقی پر است. قهرمانان اصلی این رویدادها، داراب و فیروز شاه و فرخ زاد از نسل رستم و ده ها پهلوان ایرانی دیگر و دسته ای از عیاران و جوان مردان ایرانند. آنان مردمانی راست گو، دادگر، پاک نهاد و آزاده و دلاور و بی باک و دین دار و شکست ناپذیر و فروتن و دشمنانشان، انسانهایی پست و فریب کار و ترسو و ستم گرند.
← داراب
...