تنقذ

لغت نامه دهخدا

تنقذ. [ ت َ ن َق ْ ق ُ ] ( ع مص ) انقاذ. ( زوزنی ). بِرهانیدن. ( دهار ). رهانیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی تُنقِذُ: نجات می دهی
ریشه کلمه:
نقذ (۵ بار)
انقاذ به معنی نجات دادن وخلاص کردن است. «اَلْاِنْقاذُ:اَلتَّخْلیصُ عَنْ وَرْطَةٍ» . در کنار گودال آتش بودید که از آن خلاصتان کردو نجاتتان داد . اگر مگس چیزی از آنها بگیرد. آنرا خلاص نتوانندکرد. نقذ و انقاذ واستنقاذ بیک معنی اند(اقرب).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال درخت فال درخت فال ابجد فال ابجد فال تماس فال تماس