بی مزد

لغت نامه دهخدا

بی مزد. [ م ُ ] ( ص مرکب ) ( از: بی + مزد ) بدون مزد و اجرت. بدون پاداش.( ناظم الاطباء ). بی مزد و منت. و رجوع به مزد شود.
- دزد بی مزد ؛دزد رسوا. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

بدون مزد و اجرت . بدون پاداش . بی مزد و منت .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم