رفیعی قزوینی، ابوالحسن (قزوین ۱۲۶۸ـ تهران ۱۳۵۳ش) رفیعی قزوینی، ابوالحسن فیلسوف، عارف و فقیه ایرانی. مقدمات علوم را در مدرسۀ صالحیۀ قزوین فراگرفت و در تهران فقه و اصول را در محضر میرزا عبدالنبی نوری و مسیح طالقانی تحصیل کرد و فلسفه و عرفان را از میرزا حسن کرمانشاهی و ملامحمد هیدجی و شیخ محمدعلی شاه آبادی و ریاضیات و نجوم را از میرزا ابراهیم زنجانی آموخت. با تأسیس حوزه علمیه قم به دعوت شیخ عبدالکریم حائری یزدی به آن جا رفت و به تدریس پرداخت، ولی پس از مدتی به قزوین بازگشت و سال ها در این شهر به تدریس فقه و اصول و فلسفه و عرفان پرداخت. در اواخر عمر به تهران آمد و حوزۀ درس او همچنان برجا بود. تسلط او بر دقایق کتب ملاصدرا به ویژه اسفار کم نظیر بود. در مسئلۀ معاد جسمانی، رجعت و نیز اتحاد عاقل و معقول دارای رأی و نظر مستقل بود. از شاگردان او می توان از سید جلال الدین آشتیانی، دکتر سید حسین نصر، حسن زاده آملی، ابراهیمی دینانی و آقا رضی الدین شیرازی نام برد. امام خمینی (ره) نیز مدتی کوتاه از محضر درس او بهره مند شد. ازجمله آثار اوست: مجموعه رسائل و مقالات فلسفی که به کوشش غلامحسین رضانژاد منتشر شده است.
دانشنامه اسلامی
[ویکی نور] ابوالحسن رفیعی قزوینی (1268-1353ش)، از علمای بزرگ فلسفه، حکمت و اجتهاد و از شاگردان مؤسس حوزه علمیه قم، آیتالله حائری یزدی بود. امام خمینی(ره)، علامه حسنزاده آملی و سید جلالالدین آشتیانی از جمله شاگردان او به شمار میروند. شرح دعای سحر، رساله معراج و رساله اسفار اربعه از جمله آثار ایشان است. سید ابوالحسن رفیعی قزوینی، در سال 1310ق/ 1268ش، به دنیا آمد. تبار او از خاندانهای علمی شیعه در قزوین است. آنان از سادات حسینی به شمار میآیند و از ذریه سید میرزا محمد زمان طالقانی قزوینی، از اکابر علمای عصر خویش و از شاگردان ملا خلیل قزوینیاند. سید میرزا رفیع (متوفی 1272ق) از فرزندان سید محمدباقر، از مجتهدان و حکمای الهی عصر خویش بود که نامش عنوان این خاندان جلیل گشت. بدین ترتیب این سلسله به آل رفیعی شهرت یافتند. نسب سید ابوالحسن با یک واسطه به سید میرزا رفیع میرسد و سیادت و علم را از این تبار پاک به ارث برده است. نسب مادریش نیز بهواسطه آیتالله حاج سید علی مجتهد قزوینی به آیتالله سید ابراهیم میرسد. وی با راهنمایی پدر، در حوزه علمیه قزوین، به تحصیل دانشهای رایج پرداخت و پس از تحصیل کتب ادبی و بلاغی در مدرسه صالحیه قزوین، سطوح علمی و کتب فقهی و اصولی را نزد فرزانگان قزوین، حاج ملا علی طارمی و آیتالله ملا علیاکبر تاکستانی آغاز نمود و در سال 1333ق، در حوزه علمیه تهران، به مجلس درس آیتالله حاج شیخ عبدالنبی نوری راه یافت و علوم عقلی و عرفانی را از او فرا گرفت و وجود فرزانگان دیگری چون: حاج میرزا مسیح طالقانی، آیتالله سید محمد تنکابنی و محمدرضا نوری را هم مغتنم شمرده و دانش فقهی و اصولی خویش را نزد آنان، تکمیل نمود. وی با حضور در مکتب حکیم متأله میرزا حسن کرمانشاهی، حاج فاضل تهرانی شمیرانی، میرزا محمود رضوان قمی، حکیم محمد هیدجی زنجانی، حاج شیخ محمدرضا مسجدشاهی اصفهانی و آقای میرزا هاشم اشکوری در فلسفه و عرفان بهرههای فراوان برد و علوم ریاضی را از میرزا ابراهیم زنجانی و شیخ علی رشتی آموخت. وی در طی آموزش علوم عقلی در حوزه علمیه تهران، در مدرسه صدر ساکن و پس از فراغت از تحصیل به قزوین بازگشت و مدت یک سال در زادگاه خود توقف نمود. وی پس از بازگشت به حوزه تهران در مدرسه عبدالله خان به تدریس کتب فقهی و اصولی چون شرح لمعه و قوانین پرداخت و از تدریس کتب فلسفی غفلت نمیورزد و شرح منظومه حکیم سبزواری و اشارات ابوعلی سینا را تدریس نمود. حوزه درسی وی چنان شهرت یافت که شاگردان مدارس دیگر نیز در درس او حاضر میشدند. وی در سال 1340ق، به قم مهاجرت نموده و حوزه قم را رونق دوباره بخشید. وی با هجرت به قم، قصد داشت تا هم دانش فقهی و اصولی خویش را در مکتب آیتالله حائری به کمال رساند و هم علوم عقلی را در حوزه علمیه قم رواج دهد. لذا به دارالعلم قم هجرت نمود و به تدریس کفایةالأصول، رسائل، مکاسب شیخ انصاری، اسفار اربعه و شرح منظومه پرداخت و در محضر فقیه شیخ عبدالکریم حائری یزدی و آیتالله شیخ ابوالقاسم کبیر قمی حاضر گردید. وی موردعنایت مؤسس حوزه علمیه قم قرار گرفت و به امر ایشان در ماه رمضان 1344ق در مسجد بالاسر بر کرسی تدریس نشست و همزمان با تدریس، به تحریر تعلیقاتی بر شرح منظومه و رسائل همت گمارد. وی در سال 1348ق با اجازه صریح مراجع تقلید به مقام اجتهاد نائل آمد و علاوه بر آیتالله حائری یزدی در قم، آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی از نجف اشرف و آیتالله شیخ محمدرضا مسجدشاهی اصفهانی هم به ایشان اجازه اجتهاد و نقل روایت دادند.