لغت نامه دهخدا
صریم. [ ص َ ] ( اِخ ) وادی یا موضعی است به یمن. ( معجم البلدان ). موضعی است. ( منتهی الارب ).
صریم. [ ص ُ رَ ] ( اِخ ) ابن معشربن ذهل بن تمیم از بنی تغلب ، شاعری است جاهلی یمانی الاصل و در بادیةالشام بمرد و افنون لقب داشت از آن رو که در شعر خودگفته است : ان للشبان افنونا. ( الاعلام زرکلی ص 431 ).
صریم. [ ص َ ] ( اِخ ) ابن مقاعس بن عمرو از تمیم از عدنان جدی جاهلی است. از پسران وی عبداﷲبن اباض رئیس اباضیه و ابن صفار رئیس صفاریه اند. ( الاعلام زرکلی ص 432 ).