جوز السرو

لغت نامه دهخدا

جوزالسرو. [ ج َ زُس ْ س َرْوْ ] ( ع اِ مرکب ) از داروهاست. ( ذیل اقرب الموارد از تاج العروس ). ثمره سرو آزاد است. ( نزهةالقلوب ). گوز سرو. بار درخت سرو. ( تحفه حکیم مؤمن ). و آن ضماد فتق است. ( قانون بوعلی سینا ). سره و خشک است در دوم ، اعصاب را قوت دهد و قطع خون کند و زنی که رحمش بیرون آمده باشدچون در آب آن نشیند نفع رساند و شربتی از او نیم درم است و بدل آن به وزنش ابهل. ( تحفه حکیم مؤمن ).

فرهنگ فارسی

مسوه درخت سرو
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال جذب فال جذب فال درخت فال درخت فال عشقی فال عشقی