لغت نامه دهخدا خوش برخورد. [ خوَش ْ / خُش ْ ب َ خوَرْدْ / خُرْدْ ] ( ص مرکب ) خوش معاشرت.خوش محضر. آنکه به وقت ملاقات رو خوش نشان دهد. نیک محضر. || کنایه از بشاش. ( یادداشت مؤلف ).
فرهنگ فارسی ( صفت ) کسی که با روی گشاده مردم را ملاقات کند خوش معاشرت مقابل بد برخورد : (( خیلی خوش برخورد و خوش صحبت است ) )