جلغوزه

لغت نامه دهخدا

جلغوزه. [ ج َ زَ / زِ ] ( اِ ) چیزی باشد مانند فستق و باریکتر از آن و درخت آنرا سوسن گویند. قوت باه دهد و منی بیفزاید و سنگ مثانه را بریزاند و آنرا بعربی حب الصنوبر الکبار خوانند. ( برهان ). چلغوزه.

فرهنگ عمید

=چلغوزه

فرهنگ فارسی

چیزی باشد مانند فستق و باریکتر از آن و درخت آنرا سوسن گویند قوت باه دهد و منی بیفزاید و سنگ مثانه را بریراند و آنرا بعربی حب الصنوبر الکبار خوانند .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم