جدا شده

لغت نامه دهخدا

جداشده. [ ج ُ ش ُ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) منفصل و گسیخته. و بازشده. ( ناظم الاطباء ). قطعشده. دورمانده.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱- منفصل گشته سوا شده . ۲- دور شده . ۳- ممتاز گشته .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم