بی شبانی

لغت نامه دهخدا

بی شبانی. [ ش َ ] ( حامص مرکب ) بی چوپانی. بی نگهبانی. بی پاسبانی :
شد از بی شبانی رمه تال و مال
همه دشت تن بود بی دست و یال.فردوسی.رجوع به شبانی شود.

فرهنگ فارسی

بی چوپانی ٠ بی نگهبانی ٠ بی پاسبانی ٠
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم