پس افتادن. [ پ َاُ دَ ] ( مص مرکب ) عقب افتادن. تأخیر : چونکه گله بازگردد از ورود پس فتد آن بز که پیش آهنگ بود.مولوی.|| نکس. عود مرض در حال نقاهت. || غش کردن یا مردن. افتادن به پشت و مردن.
فرهنگ معین
( ~. اُ دَ ) (مص ل . ) ۱ - عقب افتادن ، عقب ماندن . ۲ - افتادن به پشت و مردن .
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱- عقب افتادن تاخیر . ۲- عود مرض در حال نقاهت نکس . ۳- افتادن بپشت و مردن غش کردن یا مردن .