پر اتش

لغت نامه دهخدا

( پرآتش ) پرآتش. [ پ ُ ت َ ] ( ص مرکب ) مملو از آتش.
- دل پرآتش ؛ سخت غمگین. سخت اندوهناک :
پر از خون شد آن سنبل مشکبوی
دلش شد پرآتش پر از آب روی.فردوسی.دلم شد پرآتش ز تیمار اوی
که چون بود با گور پیکار اوی.فردوسی.

فرهنگ فارسی

( پر آتش ) ( صفت ) که بسیار آتش در آن ریخته باشند : منقل پر آتش . یا دل پر آتش . سخت و غمگین و اندوهناک .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم