واپس گفتن

لغت نامه دهخدا

واپس گفتن. [ پ َ گ ُ ت َ ] ( مص مرکب ) بازگفتن. واگو کردن. بازگو کردن :
چو سایه روسیاه آنکس نشیند
که واپس گوید آنچ از پیش بیند.نظامی.گنج کسی برد که با کس نگفت
نطق کسی یافت که واپس نگفت.خواجو.و رجوع به واپس شود.

فرهنگ فارسی

باز گفتن واگو کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم