غسل زدن

لغت نامه دهخدا

غسل زدن. [ غ ُ زَ دَ ] ( مص مرکب ) غسل کردن. غسل آوردن. اغتسال. رجوع به غسل شود :
غسل در اشک زدم کاهل طریقت گویند
پاک شو اول و پس دیده بر آن پاک انداز.حافظ.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) غسل کردن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم