واژه مرغی در زبان فارسی معانی متعددی را در بر میگیرد. یکی از کاربردهای آن در توصیف کلامی است که معنای خود را به روشنی آشکار نمیسازد؛ به عبارتی، سخنی که در لفافه پیچیده شده و فهم آن نیازمند تأمل و دقت بیشتری است. این نوع بیان، که ریشه در فرهنگ غنی ادبیات فارسی دارد، گاه برای افزودن ظرافت و عمق به سخن به کار میرود.
در تاریخ، به فرقهای اشاره شده است که در نواحی مجاور الموت، مانند ده دیکین و گرمارود، سکونت داشتهاند و با عقاید خاص خود شناخته میشدند. برخی مورخان و پژوهشگران، این فرقه را از مزدکیان دانستهاند و از آن با عنوان مرقی نیز یاد کردهاند. این اشاره تاریخی، بُعد دیگری به این مفهوم میبخشد و آن را به جریانات فکری و اجتماعی دورههای گذشته پیوند میزند.
همچنین، نسبت مرغی به مرغ نیز در فرهنگ و هنر ایرانی جایگاه ویژهای دارد. به طور خاص، در توصیف ظروف و اشیاء عتیقهای که با نقوش پرندگان و گلها مزین شدهاند، از عبارت چینی و کاسه و ظروف مرغی استفاده میشود. این ظروف که به لطافت و زیباییشان شهره بودهاند، نمایانگر ذوق هنری ایرانیان در دورههای گذشته هستند. علاوه بر این، مرغی به معنای مرغفروش نیز به کار میرود و به فردی اطلاق میشود که شغلش فروش پرندگان است.