عشوه ساختن

لغت نامه دهخدا

عشوه ساختن. [ ع ِش ْ وَ / وِ ت َ ] ( مص مرکب ) فریب ساختن. فریب در کار آوردن :
چو نان طلب کنم از شاه عشوه سازد قوتم
چو آب خواهم از ایام زهر دارد پیشم.خاقانی.

فرهنگ فارسی

فریب ساختن فریب در کار آوردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشقی فال عشقی فال درخت فال درخت فال سنجش فال سنجش فال تماس فال تماس