شور یز

لغت نامه دهخدا

شوریز. [ ش َ / شُو ] ( اِ ) ظاهراً مصحف شومیز. ( حاشیه برهان چ معین ). مُزارع و زراعت کننده. ( برهان ) ( آنندراج ). زراعت کننده و کشتکار. ( ناظم الاطباء ). مُزارع. ( جهانگیری ). || زمینی که بجهت زراعت کردن مستعد کرده باشند. ( برهان ) ( از آنندراج ). زمینی که برای کشت و تخم افشانی آماده کرده باشند. ( ناظم الاطباء ). رجوع به شومیز شود. || نام دارویی است. ( از برهان ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

مزارع یا نام دارویی است
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال میلادی فال میلادی فال لنورماند فال لنورماند فال فرشتگان فال فرشتگان فال تخمین زمان فال تخمین زمان