شب گذراندن

لغت نامه دهخدا

شب گذراندن. [ ش َ گ ُ ذَ دَ ] ( مص مرکب ) سپری کردن شب. به سر بردن شب :
بر سر کوی تو شبها گذارندیم به عیش
کاسمان پوشش ما بود و زمین بستر ما.وحشی بافقی.

فرهنگ فارسی

سپری کردن شب بسر بردن شب
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ابجد فال ابجد فال احساس فال احساس فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال راز فال راز