سخن بستن

لغت نامه دهخدا

سخن بستن. [ س ُ خ َ ب َ ت َ ] ( مص مرکب ) از گفتن بازماندن :
هوشم نماند و عقل برفت و سخن ببست
مقبل کسی که محو شود در کمال دوست.سعدی ( کلیات چ فروغی ص 54 ).

فرهنگ فارسی

از گفتن بازماندن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال کارت فال کارت فال احساس فال احساس