زبان تازه کردن

لغت نامه دهخدا

زبان تازه کردن. [ زَ زَ / زِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) زبان تر کردن. زبان آوردن. ( آنندراج ) :
زبان تازه کردن به اقرار تو
برانگیختن علت از کارتو.نظامی.

فرهنگ فارسی

زبان تر کردن به زبان آوردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال ارمنی فال ارمنی فال سنجش فال سنجش فال جذب فال جذب