حرام توشه

لغت نامه دهخدا

حرام توشه. [ ح َ ش َ / ش ِ ] ( ص مرکب ) حرام خوار. نمکحرام. ( غیاث ). || دشنامی است ، یعنی کسی که از قوت حرام و غیرمشروع پرورش یافته باشد.

فرهنگ فارسی

حرام خوار نمکحرام
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شمع فال شمع فال جذب فال جذب فال احساس فال احساس فال فرشتگان فال فرشتگان