تهی اغوش

لغت نامه دهخدا

( تهی آغوش ) تهی آغوش. [ ت َ / ت ِ / ت ُ ] ( ص مرکب ) خالی بودن آغوش از معشوق. ( آنندراج ). محروم از معشوقی که در آغوش گیرد. ( ناظم الاطباء ). تنها. بی کس. بی یار :
بر تهی آغوشی خود آه حسرت می کشم
هرکجا بینم کشد شمعی به بر پروانه را.صائب ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

( تهی آغوش ) خالی بودن آغوش از معشوق محروم از معشوقی که در آغوش گیرد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال رابطه فال رابطه فال ای چینگ فال ای چینگ فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال ارمنی فال ارمنی