تخم کردن

لغت نامه دهخدا

تخم کردن. [ ت ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) بیضه دادن. ( آنندراج از بهار عجم ). دادن تخم : این مرغ یک روز در میان تخم میکند. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).

فرهنگ فارسی

بیضه دادن . دادن تخم .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم