دانشنامه اسلامی
امتحان شدن ستمگران به وسیله مؤمنان: «فقالوا علی اللـه توکلنا ر بنا لا تجعلنا فتنة للقوم الظالمین: گفتند: «تنها بر خدا توکل داریم؛ پروردگارا! ما را مورد شکنجه گروه ستمگر قرار مده! »
درخواست مؤمنان
درخواست مؤمنان از خداوند مبنی بر وسیله واقع نشدن برای امتحان ستمگران: «فقالوا علی اللـه توکلنا ر بنا لا تجعلنا فتنة للقوم الظالمین: گفتند: «تنها بر خدا توکل داریم؛ پروردگارا! ما را مورد شکنجه گروه ستمگر قرار مده! » مؤ منان راستین به دعوت موسی بر خدا توکل کردند، ((و گفتند ما تنها بر خدا توکل داریم )) (فقالوا علی الله توکلنا). سپس از ساحت مقدس خدا تقاضا کردند که از شر دشمنان و وسوسه ها و فشارهای آنان در امان باشند، و عرضه داشتند ((پروردگارا ما را وسیله فتنه و تحت تاءثیر و نفوذ ظالمان و ستمگران قرار مده )) (ربنا لا تجعلنا فتنة للقوم الظالمین ). مؤ منین به موسی (علیه السلام ) در پاسخ دعوت موسی که فرمود: بر خدا توکل کنید گفتند: بر خدا توکل می کنیم ، و سپس دعا کردند که پروردگارا ما را فتنه مردم ستمکار مکن . پس ، معلوم می شود دعایی که کردند نتیجه توکلی بوده که بر خدای تعالی کردند، و آن دعا این بود که اولا لباس ضعف و ذلت را از تن آنان برکند و ثانیا آنها را از قوم ستمکار نجات دهد. خواسته و دعای اولشان همان است که در جمله ((ربنا لا تجعلنا فتنة للقوم الظالمین )) به آن اشاره کردند، و علت و انگیزه اینکه چنین حاجتی را خواستند اینست که آنچه اقویای ستمگر را بر ضعفای مظلومین غره و مسلط می کند ضعف (و ظلم پذیری ) طبقه ضعیف است . پس ضعیف به علت همان ضعفی که در او است فتنه قوی و مورد ستم او است ، همچنانکه در قرآن کریم اموال و اولاد را - بدان جهت که جاذبه و محبوبیت دارد - فتنه انسان خوانده و فرموده : ((انما اموالکم و اولادکم فتنة )) و معلوم است که دنیا برای طالب آن فتنه است ، پس اینکه از پروردگارشان خواستند که آنان را برای قوم ستمکار فتنه قرار ندهد، در حقیقت درخواست این بوده که ضعف و ذلت آنان را با سلب غرض از آن سلب کند.
امتحان ستمگران با درخت زقوم
امتحان شدن ستمگران با نزول آیاتی درباره درخت زقوم: «اذلک خیر نزلا ام شجر ة الزقوم: آیا این (نعمتهای جاویدان بهشتی) بهتر است یا درخت (نفرت انگیز) زقوم؟! » «انا جعلناها فتنة للظالمین: ما آن را مایه درد و رنج ظالمان قرار دادیم! » طبق روایتی وقتی قریش آیه «اذلک خیر نزلا ام شجرة الزقوم» را شنیدند آن را به تمسخر گرفتند و همین واقعه، امتحانی برای آنان بود. کلمه زقوم به طوری که گفته اند نام درختی است که برگهایی کوچک و تلخ و بدبو دارد و چون برگ آن را بکنند در محل کنده شده شیری بیرون می آید که به هر جا از بدن آدمی برسد آنجا ورم می کند و این درخت در سرزمین تهامه و نیز در هر سرزمین خشک و بی آب و علف می روید، سرزمینهایی که مجاور صحرای خشک باشد. و درختی که در آیه شریفه توصیف شده زقوم نامیده شده . و فتنه ممکن است به معنی رنج و عذاب باشد، و ممکن است به معنی آزمایش باشد، همانگونه که در غالب موارد در قرآن به این معنی آمده است اشاره به اینکه آنها هنگامی که نام زقوم را شنیدند به سخریه و استهزاء پرداختند و از این رو وسیله ای برای آزمایش این ستمگران شد. سپس می افزاید: آن درختی است که از قعر جهنم می روید! (انها شجرة تخرج من اصل الجحیم ).ولی این ظالمان مغرور به سخریه ادامه دادند و گفتند مگر ممکن است گیاه یا درختی از قعر جهنم بروید؟ آتش کجا و درخت و گیاه کجا؟ بنابراین شنیدن نام این گیاه و اوصاف آن مایه آزمایش آنها در این دنیا، و خود آن در آخرت مایه درد و رنج آنها است . گویا آنها از این نکته غافل بودند که اصولی که بر زندگی آن جهان (آخرت) حاکم است با این جهان بسیار تفاوت دارد، گیاه و درختی که از قعر جهنم می روید به رنگ جهنم است ، و در شرائط جهنم پرورش یافته ، نه گیاهی است همانند گیاهی که در باغهای این جهان می روید، و شاید از این نکته بیخبر نبودند بلکه هدفشان تنها سخریه و استهزاء بود.سپس می افزاید: شکوفه آن مانند کله های شیاطین است ! (طلعها کانه رؤ س الشیاطین ). علامه طباطبایی در تفسیر المیزان در مورد این آیه چنین آورده است: ضمیر ها در جمله انا جعلناها فتنه للظالمین به شجره زقوم برمی گردد. و فتنه به معنای محنت و عذاب است . جمله انها شجرة تخرج فی اصل الجحیم وصف شجره زقوم است و اصل جحیم به معنای قعر جهنم است . و این تعجب ندارد که در آتش جهنم درختی بروید و همچنان باقی بماند و نسوزد، برای اینکه زنده ماندن دوزخیان در آتش عجیب تر است . و خدا هر کاری بخواهد می تواند بکند.