عزیه

لغت نامه دهخدا

( عزیة ) عزیة. [ ع ِزْ ی َ ] ( ع اِمص ) انتساب. ( اقرب الموارد ). نسبت و دعوی نسبت. ( ناظم الاطباء ). عِزوة. رجوع به عزوة شود.
عزیة. [ ] ( اِخ ) دختر محمدبن عبدالملک بن یوسف مقدسی. از زنان محدث بود و در نقل احادیث نام او آمده است. ( از اعلام النساء از مخطوطات دار الکتب الظاهریة ).

فرهنگ فارسی

دختر محمد بن عبدالملک بن یوسف مقدسی از زنان محدث بود و در نقل احادیث نام او آمده است

دانشنامه عمومی

عزیه ( عبری: עֻזִּיָּהוּ ) دهمین پادشاه از پادشاهی یهودا و یکی از پسران آمازیا از یهودا بود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم