سردارو

لغت نامه دهخدا

سردارو. [ س َ ] ( اِ مرکب ) دارویی که آن را با ریگ سوده بر آب صافی که از جوشانده گرفته باشند برافشانند و بنوشند. سرداروج معرب آن است. ( آنندراج ). دواهای خشک سوده که بر سر دواهای پخته پالوده روان ریزند. ( یادداشت مؤلف ). داروهای کوفته خشک که بر دوای مطبوخ ریزند :
معده جان راز اخلاط تعلق پاک کن
چون ترا بخشی ز سرداروی حکمت داده اند.ملا فوقی یزدی ( از آنندراج ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم