زرقه

لغت نامه دهخدا

( زرقة ) زرقة. [ زَ ق َ ] ( ع اِ ) مهره ای است افسون که زنان شوهر را بدان بند کنند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
زرقه. [ زُ ق َ ] ( ع اِمص ) گربه چشمی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) کبودی. ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). رنگ کبود. ( از اقرب الموارد ). کبودی. کبودرنگ. گربه چشمی. || ( اِ ) تخم یک نوع گیاهی. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

رنگی مانند رنگ آسمان، کبودی، رنگ آسمانی.

فرهنگ فارسی

گربه چشمی رنگ کبود
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال انگلیسی فال انگلیسی فال عشقی فال عشقی فال چوب فال چوب فال آرزو فال آرزو