برای

برای معنا و کاربرد برای می‌توان به چندین جنبه اشاره کرد. اولاً، این واژه معمولاً به منظور بیان هدف و مقصود به کار می‌رود، به گونه‌ای که نشان می‌دهد چرا یا با چه هدفی چیزی انجام می‌شود. به عنوان مثال، می‌توان گفت که این کار برای بهبود وضعیت است. دوماً، می‌تواند به عنوان نشانه‌ای از علت و سبب نیز مورد استفاده قرار گیرد. به عبارت دیگر، وقتی می‌گوییم به خاطر باران، زمین خیس است، از این واژه به عنوان علت استفاده کرده‌ایم. سوماً، این واژه در مواردی به اختصاص دادن چیزی اشاره دارد. چهارماً، می‌تواند به معنای معادل و در ازای چیزی باشد. به عنوان مثال، در جملاتی که بیان می‌کنند در ازای انجام کاری، پاداشی دریافت می‌شود. پنجم، این واژه همچنین به ارتباطات احساسی و عاطفی اشاره دارد. به عنوان مثال، وقتی می‌گوییم برایش می‌میرد، به عمق احساسات و وابستگی‌ها اشاره کرده‌ایم.

لغت نامه دهخدا

برای. [ ب َ ی ِ ] ( حرف اضافه ) تعلیل را رساند. بواسطه ٔ. بعلت. بسبب. بجهت. ( ناظم الاطباء ). جهت. ( آنندراج ).

فرهنگ معین

(بَ یِ ) (حراض. ) ۱ - به علت، به سبب، به جهت (تعلیل را رساند ). ۲ - به خاطر. ۳ - به منظور (در بیان هدف و مقصود از چیزی ). ۴ - در برابر (در بیان برابری و تقابل ارزش و مقدار چیزی ). ۵ - در مدت زمان، به مدت. ۶ - نسبت به (در بیان رابطه و نسبت میان دو امر ).

فرهنگ عمید

۱. به منظورِ، با این هدف که.
۲. به علتِ، به سببِ.
۳. برای اختصاص دادن چیزی به کار می رود: این جعبه برای استفاده در مواقع ضروری است.
۴. در ازایِ، در برابرِ.
۵. نسبت به، به خاطرِ: برایش می میرد.

فرهنگ فارسی

استاد فرانسوی ( و. کوپوره ۱۸٠۹ - ف. ۱۸۵۲ م. ) وی کور بود و الفبای برجسته را برای کوران اختراع کرد. نام او به مدرسه تعلیمات کوران ( فرانسه ) داده شد.
۱- تعلیل را رساند بواسط. بعلت بسبب بجهت: برای آن آمد که شما را ببیند. ۲- بخاطر: ( برخیز بتا بیا برای دل ما. ) ( خیام ) یا برای آنکه. زیرا که بجای ( لانه ) در عربی: ( برای آنکه هر که از کسب و حرفت اعراض نماید نه اسباب معیشت خویش تواند ساخت و نه دیگران را در تعهد تواند داشت. ) ( نصرالله بن عبدالحمید. کلیله و دمنه ) در ترجم. ( لانه ان لم یکتسب لم یکن له من مال یعیش به... ) ( ابن مقفع. کلیله و دمن. عربی ).

دانشنامه عمومی

برای (آلمان). برای ( به آلمانی: Brey ) یک شهر در آلمان است که در ماین - کبلنتس واقع شده است. برای ۱٬۶۲۲ نفر جمعیت دارد.
برای (شهر). برای ( به لاتین: Brye ) یک منطقهٔ مسکونی در بلژیک است که در فلورو واقع شده است.

جملاتی از کلمه برای

صورت یاری که سوی او شوی از برای مونسی‌اش می‌روی
وزد نسیم ظفر بر لوای منصورت بهر طرف که توجه کنی برای صواب
روان برای تو شاهی فدا کند جان را اگر ز گوشه غمزه تو میزنی تیرش
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم