ابن هرون

لغت نامه دهخدا

ابن هرون. [ اِ ن ُ ها ]( اِخ ) معروف به حفیدالمنجم. رجوع به بنومنجم شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم