مطور

لغت نامه دهخدا

مطور. [ م ُ ] ( ع مص ) شتافتن. ( تاج المصادر بیهقی ). بشتافتن و تیز رفتن. || در روی زمین شدن. ( زوزنی ). شدن در زمین و رفتن. || پر کردن مشک را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || نیکی رسانیدن. ( منتهی الارب ) ( ازآنندراج ).

فرهنگ فارسی

شتافتن بشتافتن و تیز رفتن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم