عطره

لغت نامه دهخدا

( عطرة ) عطرة. [ ع َ طِ رَ ] ( ع ص ) مؤنث عَطِر. ( منتهی الارب ). خوشبوی مالیده. ( از اقرب الموارد ). ج ، عَطِرات. ( اقرب الموارد ).
- عطرةالرائحة ؛ خوشبوی. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).
|| آنکه در بازار روایی داشته باشد و کریمه. ( منتهی الارب ). ناقة عطرة؛ ناقه که در بازار رایج باشد، و یا ناقه نجیب و کریم.( از اقرب الموارد ).
عطرة. [ ع ِ رَ ] ( اِخ ) ابن کعب. از ملوک کنده در جاهلیت بود. ( از منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

بن کعب از ملوک کنده در جاهلیت بود
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال نخود فال نخود فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال کارت فال کارت