شکافان

لغت نامه دهخدا

شکافان. [ ش ِ / ش َ ] ( نف ، ق ) صفت حالیه. در حال شکافتن. ( یادداشت مؤلف ) :
جام شکوفه دار شکافان شد از هوس
چون حجله شکوفه برانداخت نوبهار.خاقانی.

فرهنگ فارسی

صفت حالیه در حال شکافتن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نخود فال نخود فال ورق فال ورق فال اعداد فال اعداد فال ماهجونگ فال ماهجونگ