شهر غریب

لغت نامه دهخدا

شهرغریب. [ ش َ غ َ ] ( اِ مرکب ) غریب شهر. بیگانه در شهر. بیگانه و اجنبی. ( ناظم الاطباء ). بیگانه. ( آنندراج ). || مسافر. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

غریب شهر بیگانه در شهر یا مسافر
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی فال انبیا فال انبیا استخاره کن استخاره کن فال کارت فال کارت