سه سرهنگ

لغت نامه دهخدا

سه سرهنگ. [ س ِ س َ هََ ] ( اِمرکب ) کنایه از آفتاب ، مریخ و زحل است :
دور باش قلمش چون بسه سرهنگ رسید
از دوم اخترش افشان بخراسان یابم.خاقانی.

فرهنگ فارسی

کنایه از آفتاب و مریخ و زحل است
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ارمنی فال ارمنی فال اعداد فال اعداد فال تک نیت فال تک نیت فال مکعب فال مکعب