مدملک
مدملک. [ م ُ دَ ل َ ] ( ع ص ) ثدی مدملک؛ پستان گرد و برآمده. ( از متن اللغة ). || حجر مدملک؛ سنگ تابان گرد. مخلق. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || سهم مدملک؛ تیر راست درست پی پیچیده. ( منتهی الارب ). مخلق. ( متن اللغة ). || نصل مدملک؛پیکان گرد تابان. ( منتهی الارب ). مفتول معصوب. ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ). || حافر مدملک؛ سم لغزان گرد. ( منتهی الارب ). || رجل مدملک الرأس؛ صاحب کله بزرگ و گرد. ( از اقرب الموارد ).