دوست مرد

لغت نامه دهخدا

دوست مرد. [ م َ ] ( اِ مرکب ) مرد که دوست باشد شخص را. ( یادداشت مؤلف ). دوستدار. دوست. محب و رفیق :
چو دانا ترا دشمن جان بود
به از دوست مردی که نادان بود.فردوسی.

فرهنگ فارسی

مرد که دوست باشد شخص را .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم