دودهنگ. [ هََ ] ( اِ مرکب ) دودآهنگ. دودهنج.دودآهنج. ( از ناظم الاطباء ) ( از برهان ) : آن جنت ارم بین چون دودهنگ نمرود وآن کعبه کرم بین چون بادیه مشمر.شرف شفروه.کآن باز را که قله عرش است جای آن در دودهنگ خاک خطا باشد آشیان.خاقانی.رجوع به دودآهنج و دودآهنگ در همه معانی شود.
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - دود کش ( حمام مطبخ بخاری ) تنوره ( گلخن مطبخ ) . ۲ - پارچه سفالی که برای گرفتن دوده جهت ساختن مرکب بالای چراغ تعبیه کنند .